استانه

گل لاله


+نوشته شده در شنبه 89/11/9ساعت 11:58 صبحتوسط لاله | نظرات ( ) |

زن دارای سه چهره است
1- چهره زن سنتی در جامعه ایران و جهان اسلام

2- تیپ زن اروپایی و مدرن
3- فاطمه (که هیچ شباهتی به این‏دو ندارد)
و با کلام آنشین خود افزود: ‏هیچ شباهتی بین زن سنتی -که ادعای فاطمه‏وار بودن را دارد- با فاطمه نیست. فاطمه همان‏قدر با زن مدرن فاصله دارد که با زن سنتی فاصله دارد.

آنچه از فاطمه در تصور داریم با فاطمه بسیار دور و بیگانه است،غریبه‏ای گمشده در هیاهو

در ادامه به مسایل روز زنان پرداخته شد که موضوع این تاپیک خواهد بود.
این تضاد و بحران باید بوجود می‏آمد و اکنون هیچ قدرتی نمی‏تواند مانعی بر آن شود و یا چیزی بر آن تحمیل سازد ، موج کنونی غیر قابل کنترل است. بحث تایید یا انکار آن نیست بلکه بحث عبور و دگردیسی چیزی است بنام سنت.
پسرها ، مردها تغییر لباس داده‏اند ، طور دیگری می‏اندیشند ، جوان ما به دنبال پدیده‏های جدید است پس طبعاً و جبراً زن هم تغییر خواهد کرد و امکان ماندنش در قالب‏های سنتی همیشگی نیست.
در دنیای امروز به خصوص در مشرق زمین و علی‏الخصوص ایران ما فضایی دیگر ایجاد شده است ، دگرگونی و فرو‏ریختن خصوصیت انسان‏ها ، طرز تفکر و رفتار و عادات انسانی و اصولاً شکل انسان.
اکنون یک تیپ خاص بنام روشن فکر ، بنام مرد ، بنام زن ، بنام تحصیل‏کرده آمده است و اختلاف و شکافی عمیق بین نسل‏ها ایجاد شده است.
اکنون پسر زبان پدر و پدر زبان پسر را نمی‏داند. همین اختلاف نظرها خاصیتی بر قرن ما. شاید زمان تقویمی سی سال را نشان دهد اما به لحاظ اجتماعی بتوان آنرا سه‏قرن تخمین زد.
در گذشته‏ جبراً جامعه ثابت ، ارزشها و خصوصیات اجتماعی یکسان بود و غیر قابل تغییر. پسر و پدر کپی هم بودند و دختر شبیه مادر. و تنها مگر فساد فردی بین آنها تفاوتی ایجاد می‏ساخت. اما اکنون بدون هیچ انحراف و فسادی آنها با اختلاف نظر دارند و نسبت به‏هم بیگانه می‏شوند.
دو انسان وابسته دارای دو دوره اجتماعی ، دو دوره تاریخی ، دو زبان و دو بینش متفاوت می‏شوند که فقط شناسنامه‏اشان گواه پیوندشان است ودیگر هیچ.
و آنان که در برابر ان واقعیت ناشیانه می‏ایستند یا در کناری ایستاده و شروع به فحاشی و تهمت‏زدن‏ها می‏کنند کاری عبث انجام می‏هند و مدعیان هدایت فقط گمراه‏کنندگانی خواهند بود و بس.
حتی در گامی دیگر مسایل زناشویی را مورد کنکاش ساخته و ادامه می‏دهد:
اسلام واقعیت‏های عینی و جبری را قبول می‏کند ، اعتراف می‏کند. در مسیحیت برای آنکه خانواده‏ای از هم نپاشد طلاق را حرام ساخته است. گاه پیش می‏‏آید که دو انسان با هم ، دو بدبخت ، دو مفلوک هستند که معنای زندگی را در‏نمی‏یابند اما همین دو انسان در جایی دیگر با فردی دیگر احساس خوشبختی و سعادت دارد. این واقعیتی است در همه جوامع (چه متمدن ، چه با فرهنگ ، چه مذهبی . چه لاییک) اما مسیحیت منکر این واقعیت می‏گردد زیرا نمی‏تواند آنرا سازگار سازد.

واقعیت اجتماعی خواهد آمد ، اگر در را بر رویش نگشاییم از دیوار خواهد آمد

مذهبی که اعتراف نمی‏کند مشکل‏ساز خواهد شد همچنان که شاهد پدیده‏ای بنام کونکوپناژ (نوعی ازدواج نامشروع و غیر قانونی)  در غرب هستیم ، بوجود آمدن و حیات  موجوداتی از جنس گناه‏ ، فرزندان نامشروع تحقیر شده‏ی اجتماع ، پدیدآورنده‏گان جرم و جنایات. آنها عقده‏ی ضد اجتماعی‏ بوجود آمده بر علیه‏شان را انتقام می‏گیرند. از نفس جامعه ، از تمامی انسانها انتقام می‏گیرند.
پذیرفتن قوانین ، اصول و شرایط و مقید شدن به آن سبب هدایت و تسلط بر روند موجود خواهد شد و انکار آن ، بیهوده ایستادن در برابر جبرش جز شکسته شدن و منفور شدن و تسریع انحراف و ایجاد عکس‏العمل در نسل آینده نتیجه‏ای در بر نخواهد داشت. انکار چیزی دور از کنترل ما ، دور از کوچکترین تاثیر ما بر آن تنها فرصتی است برای عوامل و دست‏های آلوده برای چرخش روند تغییر به گونه‏ای که می‏خواهند.
باید بپذیریم و اعتراف کنیم تا در این نو به نو شدن ، انتقال از یک شکل به شکل تازه نقشی داشته باشیم ، تا در این دوره‏ی انتقال آنرا هدایت کنیم ، باید آنرا بشناسیم. شناختن ، زمان را فهمیدن ، تیپ‏ها را دریافتن ، سنت‏ها را به صورت علمی کنکاو کردن ، به سنت‏های گذشته ،شخصیت‏ها ،الگوها ،افراد برجسته ارج نهادن با نگاهی تازه در مذهب و تاریخ داشتن و ارزیابی دقیق و علمی ایده‏آل‏ها. توجهی نه فقط به‏عنوان خشک مذهبِ دُگم ، همه را بررسی کنیم ، که لااقل در این دوران انتقال از تیپ سنتی قدیمی به تیپ تحمیلی-وارداتی مدرن ، نقش هدایتی داشته باشیم و تماشاگرتقسیم شده‏ی بی‏اراده‏ی بی‏اثر کهنه نباشیم.
آنچه الان وجود دارد صادقانه قبول کنیم و جامعه را در حالت رکود و اغفال نگه نداریم ،‏واقعیت را اعتراف کنیم.
دو رویکرد ، دو گونه چه باید کرد در پیش روی ماست ، دو گروه ، دو تفکر در این صحنه بازی خواهند کرد:
1- تیپ متعصب که علی‏رغم زمان مدرن به حفظ سنت‏‏های کهنه پرداخته‏اند (که آنرا هم بدرستی حفظ نمی‏کنند).
2- تیپ روشن‏فکر ، تجدد مئابی در جستجوی انسان آزاد که می‏گوید اگر من دخالت کنم به امل بودن ، قدیمی اندیشیدن ، شرقی بودن متهم می‏سازند و پس نشر بازی می‏کند.
هر دو نتیجه‏ی یکسان دارد. هم آنکه در برابر سیل می‏ایستد و دستانش را بالا برده تا در برابر آن بایستد و هم آنکه در کنار سیل خروشان ایستاده تا نهایتش را دریابد. مقصد هر دو یکی است ، و به یک جا می‏رسد.
زن در اروپا دچار چنین نقش و سرنوشتی شده‏است ، الان بعد از چند قرن ما دچار آن شده‏ایم ، مدی بنام زن اروپایی. آیا زنان اروپایی این‏گونه‏اند!؟
ما حق نداریم (نباید جز آنچه نمایش‏مان می‏دهند ببینیم) ، ما حق نداریم دختر شانزده ساله‏ای که در صحرای سوزان جنوب آفریقا رفته است ببینیم ، نباید بدانیم او بر روی امواج ساطع از شاخک‏های موریانه‏ها و مورچه‏ها و نحوه‏ی ارسال و دریافت آنها کار کرده‏است و حتی پس از گذشت 30-40 سال کار و تلاش ، دخترش کار نیمه تمام مادر را دنبال کرده تا در سن 50سالگی در یکی دانشگاه‏های فرانسه بگوید: من سخن گفتم مورچه را کشف کردم و بعضی از علائمش را دریافتم.
اینها زن اروپایی نیستند!؟ زن اروپایی همان زن روزی است که چون کالا‏ها خرید و فروش می‏شود!؟
در هیچ یک از مجلات ایران عکسی از دانشگاه سربن ، کمبریج ، هاروارد ندیده‏ام که گویای این واقعیت باشد که چگونه دختران و زنان می‏آیند و می‏روند یا به همان مقدار پسر ، دخترها نیز در کتاب‏خانه‏ها به تحقیق می‏پردازند. یا دخترانی که روی نسخه‏های خطی قرن چهارده-پانزدهم ، روی نسخ قرآن ، کتب اسلامی ، کتب چینی و دیگر ملیت‏ها از 7 صبح تا آنگاه که متصدی و مامور کتاب‏خانه به سراغش نیاید و عذرش را نخواهد سر بر نداشته است.
ما بر اساس راه و رویه‏ای باید تغییر کنیم که به درد سرمایه‏داری بخورد. زن ما برای تغییر باید موجود مصرف کننده کالاهای مدرن شود. و در این مسیر دو تن دست در دست هم این توطئه را چیده و همکاری می‏کنند: یکی سنت‏گرای امل ما و دیگری دست مرموزِ معلومی که به دنبال بردگی و تسلیم انسان است.
چنانچه زن امروز اروپایی آن‏گونه به ما معرفی می‏شوند که عکس‏العملی مشابه قرون وسطی را در پی داشته باشد. عمل ضد انسانی  مرتجعانه کشیشانی که بنام مسیح زن را محصور و برده سازند و حتی او را منفور خدا ساختند.
تفکر قرون وسطی:‏ خداوند از اینکه بر سیمای مردی عشق زنی را ببیند یا صورتش از نام او گل‏ انداخته باشد حتی اگر آن زن همسرش باشد احساس خشم می‏کند. مسیح بی‏همسفر زیست پس کسانی می‏توانند مسیحایی شوند که بی‏همسفر بمانند -این یکی از دلایل عدم ازدواج کشیشان و راهبان مسیحی‏ست-. گناه اولیه ، گناه زن بود پس هرگاه مرد بعنوان فرزند آدم به زنی نزدیک شود -حتی همسرش- خدا بیاد خطای اول آدم افتاده و احساس خشم می‏کند.
و حتی مالکیت زن از همه‏ی داشته‏ها به هنگام ازدواج سلب و به بنام مرد می‏شود حتی نام خانوادگیش ، زن باید تغییر نام دهد و رسماً‏ نام پیشینش حذف و نام شوهر جایگزین سوابقش خواهد شد. او موجودیتی ندارد ، اعتباری ندارد. تا دیروز یدک‏کش نام پدر بود و امروز نام شوهر.
اما اسلام زن را جایگاه ارزشی داده تا آنجا که زن می‏تواند برای شیر دادن فرزندش از شوهر مطالبه مزد نماید و حتی جدا از دخالت شوهر تجارت کند.
آزادی جنسی بدست آوردن حقوق نیست ، این غیر از داشتن حقوق اجتماعی و انسانی است ، این مسئله‏ای است که سرمایه‏داری ایجاد کرده تا ذهن بشر از دیگر اندیشه‏ها فارغ بماند. در قرون جدید مذهب کم‏کم کنار رفته و عقل، فردیت،‏مادی بودن، مادی اندیشیدن، جایگزین احساس طبیعی شده است.
کم‏کم زن که در گذشته یک عضو از خانواده بود ، حل در خانواده بود -هر چند دارای شخصیت مستقل و آزادی نبود اما عجین در روح خانواده بود- اکنون مستقل می شود ، از لحاظ مادی و اقتصادی که مستقل می‏شود از لحاظ اجتماعی مستقل می‏شود. و بعد از لحاظ فردی ، خودش یک وجود بالذات در کنار فرزندان و شوهرش می‏شود ، خود بخود رفتاری که در برابر دیگران، پدرش، مردَش، فرزندش، روابط عاشقانه‏اش، با معشوقش نه احساسی و عاطفی بلکه عقلی و از روی محاسبات و حسابگری مصلحتی خواهد بود. این جانشینی مصلحت و منافع فردی و پرداختن به‏فردیت زن را از بسیاری قید و بندهای اجتماعی آزاد ساخته و بسیاری از عواطف انسانی و ارزشمند را از وی خواهد گرفت و نهایتاً او را تنها می‏گذارد.
دورکین اثبات کرد که در گذشته روح اجتماعی نیرومندی حاکم بوده است و به هر مقدار که اقتصاد، تعقل و فردیت رشد پیدا کرده‏ است مردم روایط خود را از هم بریده‏اند. به جای روح جمعی حل شده در فرد یک روح فردی به او داده شده است ، به‏میزانی که او را استقلال داده به همان میزان او را تنها کرده است ،از دیگران جدا ساخته است. -شاید یکی از دلایل خودکشی در غرب در همین مسئله نهفته باشد.


+نوشته شده در چهارشنبه 89/11/6ساعت 12:46 عصرتوسط لاله | نظرات ( ) |



 برای استجابت دعا چه باید کرد؟

شک و تردید همواره حالاتی آشنا برای انسانها بوده است. افراد مردد و حیوان به این سو و آن سو می نگرد و همواره این سوال برایشان پیش می آید که آیت قدرتی وجود دارد که بتوان از آن کمک گرفت . این تردید به خاطر عدم اعتماد و ایمان کامل به وجود قدرت برتری است که تمام کائنات زیر قدرت خود دارد.
هنگامی که در حالت دعا قرار می گیرید با این موضوع ایمان داشته باشید که قدرت روحی شما تنها علت و سبب و تنها عامل نجات دهنده شماست و از صمیم قلب اطمینان حاصل کنید که با وجود آن هر غیر ممکنی ممکن و هر عملی میسر می شود. در وهله اول این جمله تاکیدی را همواره با خود تکرار کنید: روزی خواهد رسید که من به آرزوی خود برسم. آری روزی می رسد که من خوشبختی خود را بیابم اما فراموش نکنید که خواست و آرزوی خود را به آینده و به بعد موکول نکنیم و آن چه می خواهیم در زمان حال از ضمیر باطن بخواهیم و به آسانی بدان جان ببخشیم و البته این در صورتی میسر است که به آن ایمان کامل داشته باشیم.
هنگامی که برای کسی دست دعا به سوی آسمان بلند می کنید او را در اعماق روح و ضمیر باطن خود بنشانید و او را با چهره ای شاد و روحی آزاد ببینید و از اینکه دعایتان مستجاب خواهد شد شکر گزاری کنید . هنگامی که با روح و اعتقاد روبه سوی خداوند می کنید با شناختی که از او دارید می دانید که آرزویتان را بر آورده خواهد کرد.
زیرا خداوند هرگز با شکست میانه ای ندارد . نه آن را می شناسد و نه آن را برای بندگانش می خواهد. بعنوان مثال اگر تصویر تندرستی عزیز بیمار خود را به ذهنتان بسپارید و تمامی دقت خود را بر روی بهبودی او متمرکز کنید خداوند نیز بر این تمرکز ذهن شما صحه خواهد گذاشت.
آخرین مرحله دعا شامل شناخت و قبول آن است و اعتقاد به این مسئله که حتما اجابت خواهد شد. اما این نکته را به خاطر داشته باشید که ما هرگز قادر به دیدن وجدان و ضمیر و اعتقادات باطنی خود نیستیم , اما می توان با قدرت ایمان به آرزوهای خود جامه عمل بپوشانیم و دعا ها را مستجاب کرد.
اما بیشتر اوقات این سوال به ذهنمان خطور می کند : پس چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود؟ پاسخ آن در سوال پنهان است. زیرا ترس و تردید در آن به خوبی روشن است . چنان به خداوند ایمان داشته باشید که در
کودکی خود را به مادر می سپردید و جز او کس دیگری را نمی شناختید و عشق او را با تمام و جود احساس می کردید هنگامی کخ در مورد استجابت دعاهایتان دچار شک می شوید ,
دقت خود را بر خواسته تان متمرکز کنید . پس از آنکه تمام ذهن و فکر خود را از این فکر و ایده انباشتید , س از چندی شاهد رشد و شکوفایی آن خواهید شد


+نوشته شده در چهارشنبه 89/11/6ساعت 12:19 عصرتوسط لاله | نظرات ( ) |